با نوجوان خود چطور برخورد کنیم؟ شیوه درست رفتار با نوجوانان در سن بلوغ
آنچه مطالعه خواهید کرد
نوجوانی دوره حساسی است و چالشهای زیادی را به دنبال دارد. یکی از دغدغههای مهم والدین نحوه رفتار با نوجوانشان است، به دلیل اینکه تغییرات خلقی در دوران نوجوانی و بلوغ بسیار زیاد است و در خیلی از موارد نوجوانان رو به روی پدر و مادر خود قرار میگیرند. بهتر است والدین خصوصیات و چالشهای دوران نوجوانی را بشناسند تا بتوانند شیوه صحیح رفتار با نوجوانشان که دوران بلوغ را میگذراند، داشته باشند.
در ادامه به مبحث شیوههای صحیح و غلط فرزندپروری و تاثیر هر کدام از این شیوهها در اعتماد به نفس و خودباوری نوجوانان میپردازیم. سپس تغییرات ناشی از بلوغ و نیازهای نوجوانان را مورد بررسی قرار میدهیم. در انتها نیز به مواردی که باعث مشکلات درسی برای نوجوانان میشود اشاره میکنیم و راهحلهایی ارائه میدهیم.
شیوه رفتار با نوجوان در جهت بالا بردن عزت نفس آنها
پایه های عزت نفس در سن دو و سه سالگی شروع میشود، هر چقدر افراد بزرگتر میشوند، حل کردن مشکل عزت نفسشان سختتر میشود. کسی که از کودکی شکستهای مختلفی را تجربه میکند و پدر و مادر سبک تربیتی درستی را برای او پیش نمیگیرند، به این باور میرسد که: “من نمیتوانم”، “من لیاقت ندارم”، “کسی مرا دوست ندارد” و “من بیارزشم”. این عزت نفس از بین رفته به سختی میتواند ترمیم پیدا کند و اولین راه از ارتقا عزت نفس فرزندانمان این است که سبک فرزند پروری خود را اصلاح کنیم.
انواع شیوههای فرزندپروری
بطور کلی والدین با توجه به شیوه فرزندپروری که دارند، در سه گروه دسته بندی میشوند:
- والدین مستبد؛
- والدین آسانگیر؛
- والدین مقتدر؛
اگر سبک فرزند پروری هر یک از والدین با هم تفاوت وجود داشته باشد، نوجوان دچار سردرگمی میشود. اما در حالت کلی هر خانواده را میتوان در یکی از گروههای بالا دستهبندی کرد.
والدین مستبد معمولا حرف حرف خودشان است و اصلا دوست ندارند که بچهها با آنها بحث کنند، سوال بپرسند و چرا بگویند. در رفتار با نوجوانشان بسیار سختگیر هستند. آنها حساسیت زیادی دارند که فرزندان بزرگترها را زیر سوال نبرند. وقتی هم که با افت تحصیلی و نمرات فرزندانشان روبرو میشوند. برخوردهای تند و پرخاشگرانه میکنند و سختگیریهایشان را بیشتر میکنند.
در مقابل این پدر و مادر نوجوانی هست که تنها ابزار قدرتش نمرات و وضعیت درسیاش است. اغلب فرزندان این خانوادهها با درس نخواندن و گرفتن نمرات بد با خانوادههایشان مقابله میکنند. وقتی پدر و مادری عصبانی میشوند و داد میزنند، یعنی احساس شکست کرده اند و نوجوان وقتی می بیند که پدر و مادرش را با نمرات پایین عصبانی کرده، احساس رضایت درونی پیدا میکند.
در مورد خانوادههای آسانگیر، که آنها را به عنوان خانوادههای بیتوجه نیز میشناسند، به نمرات و وضعیت درسی فرزندشان اهمیتی نمیدهند. وقتی هم برای انجام امور مدرسه فرزندانشان میگذارند. معمولاً این خانوادهها در برنامه اولیا و مربیان مدرسه نیز شرکت نمیکنند. آنها دو رویکرد دارند یا اصلا کاری به درس بچههایشان ندارند و یا اینکه به درس بچهشان اهمیت میدهند ولی میگویند که او باید خودش مسئولیت کارش را قبول کند و خودش تصمیم گیرنده باشد.
دسته سوم والدین هدایت کننده و مقتدر هستند. این والدین بهترین سبک فرزندپروری را دارند، آنها والدینی هستند که رفتار با نوجوان به صورت کمک کردن و همراهی است، آنها به نوجوانشان یاد میدهند که در برخورد با هر موضوعی تمام جوانب آن را بسنجد و از اینکه فرزندشان بهتر از دیگری نباشد ناراحت نمیشوند. اگر فرزندشان با نظر آنها مخالفت کند و نظر فرزندشان درستتر باشد آن را میپذیرند و به او افتخار میکنند.
در مورد مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی با فرزندشان صحبت میکنند. گفت و گو کردن به شیوه بالغانه بهترین ابزاری است که این والدین از آن استفاده میکنند. صحبت کردن در خانوادههای مقتدر برعکس خانوادههای مستبد، به شکل نصیحت و آمرانه نیست، بلکه گفت و گو و تبادل نظر است. برای اطلاعات بیشتر مقاله چطور عزت نفس از دست رفته فرزندمان را احیا کنیم؟ را بخوانید.
شیوه رفتار با نوجوان در سن بلوغ را بدانید و تغییرات ناشی از بلوغ را بشناسید
اگر پدر و مادر نیازهای روانشناختی دوران بلوغ را بشناسند، از بسیاری از تنشهایی که با فرزندشان دارند جلوگیری خواهند کرد. والدین باید قبل از اینکه فرزندشان وارد دوران بلوغ شود با این تغییرات آشنایی داشته باشند. بلوغ جنسی، جسمی و کسب هویت، دغدغههای عمدهای است که در دوران نوجوانی به چشم میخورد.
تغییرات جسمی باعث اضطراب میشود
در دوران بلوغ رشد سریع قد و وزن، رشد غدههای داخلی از جمله هیپوفیز، تیروئید و غذههای جنسی سریعتر میشود، به همین دلیل رشد استخوانها و عضلات هم سریع میشود. در این دوران وزن نوجوانان افزایش مییابد، صدایشان تغییر میکند و صفات ثانویه جنسی در آنها نمود پیدا میکند. دخترها افزایش وزنشان را دوست ندارند و پسرها تغییر صدایشان را. این تغییرات باعث کاهش اعتماد به نفس و آشفتگی در نوجوانان میشود.
پرخاشگری و نوسان خلقوخو
در دوران بلوغ خلق و خوی نوجوان به طور مداوم تغییر میکند و در یک احساس پایدار نیست، ممکن است سریع عصبانی شوند و سریع هم پشیمان شوند. تعادلی که بین جسم و روان فرد در کودکی وجود داشته است در دوران نوجوانی به هم میخورد. افکار نوجوان با واقعیت تطابق زیادی ندارد زیرا بیشتر در رویاهایش سیر میکند و به شدت عشق طلب است و وقت زیادی را صرف خیالپردازی میکند.
موضعی که نسبت به مسائل مختلف میگیرند خیلی شدید است. ممکن است یک کلمه یک جمله یا حتی یک نگاه ساده نوجوان را آشفته کند و باعث از کوره در رفتن او بشود. نوجوانان احساس قدرت بالایی دارند به همین دلیل ممکن است انتقادات زیادی به والدین خود بکنند و در مقابل آنها بایستند، همانطور که گفته شد بهترین رفتار با نوجوان اینست که او را در مباحث خانوادگی مشارکت دهید و اگر انتقاد بجایی به شما دارد آن را قبول کنید.
درگیریهای ذهنی و هویتی
فکر کردن کودکان بر اساس چیزی هست که میبینند، اما نوجوان شروع میکند به تفکر انتزاعی، در ذهنش فرضیه تشکیل میدهد و براساس فرضیاتش نتیجهگیری میکند. در واقع عملیات ذهنی از نوجوانی شروع میشود. بخاطر همین هم ارتباطش با زمان حال کم میشود و به آینده علاقهمند میشود.
سوالهای کلی درمورد زندگی، مرگ و رسالت زندگی برای او بوجود میآید، به دنبال شکلدهی به باورهای فکری خودش است. بهتر است پدر و مادر برای رسیدن به ثبات فکری و عقیدتی به فرزندشان کمک کنند. نوجوان شما ممکن است به همه چیز شک کند و همه چیز را زیر سوال ببرد، بهتر است همراه او باشید و عقاید خود را به او تحمیل نکنید، اجازه بدهید مسیرش را خودش بیابد.
بلوغ زودرس و بلوغ دیررس
پسری که بلوغ زودرس داشته باشد، بدنش ورزیدهتر است و توانایی جسمیاش بیشتر است، به همین دلیل اعتماد به نفسش افزایش پیدا میکند، پس پسر بچهای که بلوغ زودرس داشته باشد در زمینه درسی هم خوب عمل میکند، او بین هم سن و سالهایش محبوبیت بیشتری دارد، رفتار اجتماعی مناسبتری از خود نشان میدهد.
اما پسر بچهای که بلوغ دیررس دارد، اضطراب بیشتری را تجربه میکند و اعتماد به نفس پایینتری دارد. اطرافیان هم در ارتباط با او اشتباهاتی انجام میدهند، به عنوان مثال بزرگ شدن او را جدی نمیگیرند و مثل بچهها با او برخورد میکنند، او درون خود دچار دوگانگی میشود، این عوامل در درس خواندن او هم تاثیر میگذارد و ممکن است از درس زده شود. برای اطلاعات بیشتر درمورد اضطراب فرزندانتان میتوانید مقاله با دانش آموز مضطرب چگونه برخورد کنیم؟ را بخوانید.
پسری که خجالتی است و نمیتواند درست ارتباط بگیرد، از نظر کسب هویت دچار مشکل میشود، برای همین وضعیت درسی او هم دچار مشکل میشود، خطر سوء مصرف مواد هم برای این نوجوانان وجود دارد. شیوه درست رفتار با نوجوان پسری که دچار بلوغ دیررس است، اینست که با او همدلی کنید و او را مطمئن کنید که از بقیه هم سن و سالهایش چیزی کم ندارد، او را تشویق کنید که در مهارت خاصی موفقیت کسب کند و به خودباوری برسد.
البته نوجوانهایی که بلوغ زودرس دارند هم ممکن است در در فضاهایی قرار بگیرند که تصور کنند باید زودتر وارد دنیای بزرگترها و بازارکار شوند، رفتار با این نوجوانها باید بصورتی باشد که مطمئن شوند هنوز برای ورود به دنیای بزرگترها و بازارکار زمان دارند و فعلا باید از نوجوانی خود لذت ببرند.
درمورد دخترها قضیه برعکس است، دخترهایی که بلوغ زودرس دارند بیشتر آسیب میبینند، بلوغ زودرس باعث میشود تظاهرات بدنی او بیشتر از هم سن و سالهایش باشد و در بین هم سن و سالهایش مورد قبول قرار نگیرد. آنها از بدن خود راضی نیستند، آشفته میشوند و اضطراب بالایی را تجربه میکنند، وضعیت درسی آنها هم تحت تاثیر قرار میگیرد و انگیزه درس خواندن را از دست میدهند.
دخنرانی که بلوغ دیررس را تجربه میکنند، اجتماعیتر و محبوبترند، در مدرسه هم مشکلات رفتاریشان کمتر است، به همین دلیل بیشتر جز دانشآموزان درسخوان و موفق هستند. شیوه رفتار با نوجوان دختر با بلوغ زودرس باید توام با افزایش اعتماد به نفس و تشویق و تقویت مهارتهای او باشد.
رفتار با نوجوان هنگام برخورد با نمرات کارنامه
وقتی نمرات امتحان فرزندتان را میبینید قبل از اینکه کم یا زیاد بودن آنها را بسنجید، بررسی کنید که امتحانی که از فرزندتان گرفته شده استاندارد بوده یا نه؟ اگر در یک امتحان سوالی باشد که هیچ کدام از دانشآموزان یک کلاس قادر به پاسخگویی به آن سوال نباشند، آن سوال استاندارد نیست، پس به فرزندتان حق بدهید که نتوانسته باشد نمره قابل قبولی بگیرد.
وقتی با نمره کم فرزندان خود در امتحان روبرو میشوید، از راهحل سختگیری، سرزنش و محدود کردن تفریحات استفاده نکنید. به جای آن مشکل را به صورت ریشهای حل کنید. با فرزند خود گفتگو کنید تا متوجه شوید مشکل از کجاست. مهمترین کاری که شما باید به عنوان پدر و مادر انجام دهید، این است که ارتباط صحیحی را با فرزند خود شکل دهید.
فضای خانه باید برای او امن و قابل اعتماد باشد تا به راحتی مشکلاتش را با شما در میان بگذارد. نوجوانی که مدام سرزنش شده یا مورد قضاوت قرار گرفته باشد و صحبتهایش از طرف والدین شنیده نشده باشد، عزت نفس خود را از دست میدهد و احساس گناه و حقارت میکند، به همین دلیل نمیتواند پیشرفت کند.
اگر شما با پذیرش و همدلی به فرزندتان کمک کنید، میتوانید با همفکری دلایل مشکلاتی که برای فرزندتان به وجود میآید را پیدا کنید. در خیلی از موارد وقتی خانوادهها از موضع همدلانه و دوستانه با فرزندشان صحبت میکنند، خود نوجوان قبول میکند که بخشی از مشکلات درسیاش به خاطر کم کاری خودش بوده است و ممکن است خانواده عوامل دیگری را نیز شناسایی کنند، مانند راحت نبودن فضای درس خواندن، نبودن سکوت و… نهایتاً پدر و مادر با شناسایی عواملی که باعث مشکلات درسی فرزندشان شده است، با همفکری او راهحلهایی را پیدا میکند.
ممکن است فرزند شما پایه تحصیلی ضعیفی در یک درس مشخص داشته باشد و در مقاطع قبلی نیز درس را به خوبی یاد نگرفته باشد که باید این مشکل به صورت ریشهای حل شود. اگر یک راهنما در کنار فرزند شما باشد تا سطح علمی او را بسنجد، ضعف پایه تحصیلیاش را بررسی کند و برای حل این مشکل برنامهریزی کند، خیال شما از بابت مشکلات درسی فرزندتان حل میشود.
کسی که بتواند این کار را به خوبی انجام دهد یک معلم خصوصی کارکشته و باتجربه است که تعداد شاگردان موفق قابل توجهی داشته است. برای اطلاعات بیشتر میتوانید مقاله چطور تاثیر کلاس خصوصی را متوجه شویم؟ را بخوانید.
یکی از عواملی که میتواند باعث کم شدن نمره فرزند شما شود، عدم برقراری ارتباط درست با معلم است. یک معلم مدرسه نقش مهمی در شکلگیری تصور فرزند شما نسبت به درس و تحصیل دارد، اما به دلیل مشکلاتی مانند شلوغ بودن کلاسها و فشرده بودن طرح درس، معلمان وقت کافی برای توجه به تک تک دانشآموزان ندارند.
آنها یک روش تدریس مشخص برای درس خود دنبال میکند و موظف هستند که هر جلسه یک مبحث را درس بدهند، در نتیجه برخی از دانشآموزانی که درس قبل را به خوبی یاد نگرفتهاند، از مباحث عقب میمانند. از آن گذشته یک روش تدریس برای همه دانشآموزان مناسب نیست، هر دانشآموز با توجه به میزان یادگیری و توانایی که دارد روش تدریس خاصی برایش مناسب است.
راهحل میتواند معلم خصوصی، کلاسهای فوقبرنامه یا استفاده از بستههای آموزشی باشد که هر کدام از اینها مزایا و معایبی دارند. در کلاس خصوصی تدریس بر مبنای نیاز و پایه درسی شاگرد انجام میشود. توانایی، استعداد و هوش تحصیلی شاگرد سنجیده میشود و… اما در بستههای آموزشی و کلاسهای فوقبرنامه این دانشآموز است که باید خود را با تدریس معلم وفق بدهد.
خانواده ها میتوانند با بررسی این مزایا و معایب گزینه مناسب خودشان را انتخاب کنند. برای اطلاعات بیشتر در مورد بهترین راه برای حل مشکلات آموزشی مقالات “تدریس خصوصی یا بستههای آموزشی؟ کدام مناسبتر است؟” یا “کلاس خصوصی یا عمومی؛ کدام بهتر است؟” را بخوانید.
برخی والدین درس نوجوان را به ابزاری برای کنترل او تبدیل میکنند
خیلی از خانوادهها از دوران کودکی با مسئله درس خواندن فرزند خود را کنترل یا حتی تنبیه میکنند، به عنوان مثال به او میگویند: “اگر درس بخوانی، میتوانی تلویزیون ببینی” یا “اگر مشقهایت را بنویسی میتوانی بازی کنی.”
متاسفانه این روند تا نوجوانی ادامه پیدا میکند و باعث از بین رفتن انگیزه درس خواندن در نوجوانان میشود. در سن نوجوانی قدرت تجزیه تحلیل و استدلال کردن تقویت میشود و آمادگی درونی کردن برخی از صفات اخلاقی و فضایل انسانی وجود دارد.
با مشارکت در بحثها و گفتوگوهایی که در خانواده شکل میگیرد، نوجوان احساس بزرگ شدن میکند. او وارد مذاکره و صحبت میشود و در خیلی از موارد از والدین خود انتقاد کرده و نظر خود را قاطعانه راجع به مسائل مختلف میگویند. اما خیلی از خانوادهها واکنش مثبتی به این رفتار نوجوان نشان نمیدهند.
برخی از خانوادهها وقتی با انتقاد از سمت فرزندشان رو به رو میشوند با گفتن جملاتی شبیه به اینکه “تو به درست برس” یا “به اتاقت برو و درس بخوان” به فرزندشان نشان میدهند که درس خواندن ابزاری است برای اینکه رفتار او را کنترل کنند.
رفتار با نوجوان براساس ارزشگذاریهای درون خانواده
نگرش شما به تحصیل در شکلگیری آینده فرزندتان اهمیت زیادی دارد. برخی از خانوادهها تاکید دارند که درس خواندن فرزندشان برای آنها اهمیت زیادی دارد، اما در اصل چیزی که بیشتر برای آنها اهمیت دارد شغل و درآمد است و توجهی به استعداد و تواناییهای فرزندشان نمیکنند. خانوادهها دوست دارند اگر هزینهای برای درس خواندن فرزندشان میکنند، نتیجه مطلوبی به همراه داشته باشد و فرزندشان بتواند شغل مناسبی با درآمد خوب داشته باشد.
همین عامل باعث میشود خانوادهها در مقابل فرزندشان قرار بگیرند و شغل و حرفهای که از نظر خودشان آیندهدار و مفید است را به او تحمیل کنند. در صورتی که اگر هدفی که برای فرزندتان در نظر میگیرید با استعدادها و علاقهمندیهای او متناسب نباشد و به عبارتی هدف فرزندتان، هدف انتخابی خودش نباشد، تلاش کردن نیز برای او لذتبخش نخواهد بود و ممکن است به راحتی دست از تلاش و کوشش بکشد.
افت تحصیلی در دوران نوجوانی عوامل متفاوت زیادی دارد، برای شناسایی این عوامل مقاله افت تحصیلی نوجوانان چه دلایلی دارد؟ را بخوانید.
مقایسه کردن و سرزنش، شیوههای غلط رفتار با نوجوان
خیلی از پدر و مادرها فکر میکنند اگر فرزندانشان را با همدیگر یا با بچههای فامیل مقایسه کنند، حس رقابتجویی را در آنها تقویت میکنند درصورتی که مقایسه کردن در اعتماد به نفس و حس همدلی آنها تاثیر منفی میگذارد.
نوجوانی که مدام از والدیناش میشنود که از فلانی یاد بگیر، یا فلانی از تو بهتر است، احساس حقارت میکند و سعی میکند نسخه کپی شدهای از رفتار دیگران باشد تا پدر و مادرش را راضی نگه دارد، اعتماد به نفس چنین فردی به شدت لطمه میخورد زیرا مجالی برای یافتن و پرورش استعدادها و تواناییهای خود نمییابد و نمیتواند شخصیت مستقل خود را شکل بدهد.
همه آدمها تواناییها و استعدادهای متفاوت و مختص به خودشان را دارند، اگر نوجوانی که شما میشناسید و او را تحسین میکنید در رشته خاصی زبانزد و حرفهای است، نباید فرزندتان را مجبور کنید تا او هم در همان رشته خوب ظاهر شود. شما باید فردیت و تواناییهای فرزندتان را به رسمیت بشناسید و با شناسایی استعدادها و علایقاش، او را در مسیر درستی که هم تواناییاش را دارد و هم به آن علاقهمند است هدایت کنید.
نیاز به استقلال، احساس ارزشمندی و تعلق از مهمترین نیازهای نوجوانان هستند
فرزند شما نیاز دارد که احساس کند بزرگ شده و دیگران با او مثل بچهها رفتار نمیکنند. شما نیز باید این حس را در او ایجاد و تقویت کنید که به او اطمینان دارید، تصمیمگیریها را به خود او میسپارید و آزادی بیشتری در اختیارش میگذارید. نوجوانان از این که کاری را انجام دهند و در آن موفق ظاهر شوند احساس پیروزی میکنند.
به نظر شما والدین چه وظیفهای در قبال مشکلات دوران نوجوانی دارند؟
تجربیات خود را با ما و دیگر والدینی که این مقاله را میخوانند، در میان بگذارید.
نظر خود را در مورد این مطلب بیان کنید: