کودکان فریاد میزنند؛ والدین نگاه میکنند
آنچه مطالعه خواهید کرد
ابراز خشم و عصبانیت بخشی از خصوصیات انسان بودن است که باید از کودکی راه تخلیه درست آن را یاد بگیریم. بعضی والدین رفتارهای پرخاشگرانه فرزندانشان را نادیده میگیرند و امیدوارند با بزرگ شدن او این رفتارها کمتر شود اما به گفته متخصصان والدین نه تنها نباید رفتارهای پرخاشگرانه را نادیده بگیرند بلکه باید به هر نوع از ابراز احساسات کودکانشان حساس باشند و کنترل و شناخت احساسات و عواطف را به فرزندشان آموزش دهند.
1. دلیل پرخاش کودک چیست؟
نائومی آلدورت نویسنده کتاب تربیت بچهها، تربیت خود ماست، احساسی که پشت پرخاشگری کودکان پنهان شده، احساس درماندگی است. یکی از راهها برای شناخت دلیل پرخاش او باید ببینید مخاطب او کیست:
1. پرخاش به والدین؛
اگر کودک پرخاش کودک بیشتر از همه به سمت شما باشد ممکن است که بیش از حد بر کودکتان نظارت داشتهاید و او از اینکه قدرت انتخاب و آزادی را از او گرفتهاید احساس استیصال میکند و دست به پرخاشگری میزند. بهتر است کنترل و مراقبت خود را کمتر یا نامحسوستر کنید.
2. پرخاش به کودک دیگر؛
هنگامی که مخاطب پرخاشگری کودک شما یکی از دوستان یا همبازیهایش است، ممکن است خواستهای داشته باشد و در ابراز خواسته خود احساس ناتوانی کند، بهتر است با او صحبت کنید و از او بخواهید دقیقا به شما بگوید که چه چیزی میخواهد.
گاهی اوقات پرخاشگری کودکان به دلیل اختلالاتی مانند بیشفعالی و کمبود توجه و تمرکز است، برای اطلاعات بیشتر درمورد کودکان بیشفعال و نحوه درست رفتار با آنها مقاله “کودکان بیش فعال چه علائمی دارند؟ چه راهی برای درمان آنها وجود دارد؟” را بخوانید.
2. پذیرش احساسات کودک؛
هنگامی که کودک شما عصبانی است اولین کاری که باید انجام دهید اینست که احساسات او را به رسمیت بشناسید و به آنها را بپذیرید و با گفتن جملاتی با این مضمون که: “معلوم است که ناراحتی” یا “ناراحتیات را درک میکنم” این طریق این پیام را به او منتقل میکنید که احساساتش ارزشمند است و باید مورد توجه قرار بگیرد.
این عمل تا جملات و رفتار شما تا حد زیادی تنش او را کاهش میدهد و او را آماده میکند که با شما درمورد نیاز واقعیاش که او را به سمت پرخاشگری سوق داده هدایت کرده صحبت کند. ممکن است وقتی فرزندتان را دعوت به صحبت میکنید میزان تنش او بسیار بالا باشد و توانایی صحبت کردن با شما را نداشته باشد، بهتر است به او زمان کافی بدهید تا خنک شود. از او بخواهید نفس بکشد یا او را محکم در آغوش بگیرید. برخی کودکان دوست دارند تنها باشند بهتر است با او همکاری کنید و مدتی تنهایش بگذارید تا آرام شود.
3. از سرزنش و تهدید آنها بپرهیزید؛
باید این باور را به فرزندتان منتقل کنید که او را بیقید و شرط دوست دارید حتی اگر آنقدر ناراحت باشند که کنترل رفتار خود را از دست بدهند و به سمت شما پرخاشگری کنند، پس باید رفتاری کامل حمایتگرانه و مراقبتی داشته باشید، به هیچ وجه بخاطر عصبانی شدن او را سرزنش و دعوا نکنید و بجای آن سر صحبت را باز کنید.
اگر شما هم در مقابل عصبانیت او پرخاشگری کنید و او را تهدید و مجازات کنید، این تلقی برای کودک شما بوجود میآید که ابراز احساسات کار اشتباهی هست و در آینده هر وقت بصورت طبیعی احساس خشم خود را ابراز کند بلافاصله دچار عذاب وجدان و احساس گناه خواهد شد.
4. درمورد قوانین با او صحبت کنید؛
پس از اینکه با مراقبت و حمایتگری و پذیرش احساس فرزندتان تنشهای او را کم کردید نوبت به صحبت کردن میرسد، درمورد قوانین و درست و غلطها با او صحبت کنید. به عنوان مثال به او بگویید: “ما هر چقدر هر چقدر هم عصبانی باشیم، داد و فریاد نمیکنیم، توهین نمیکنیم، لگد نمیزنیم، گاز نمیگیریم و…” یا “من میفهمم که تو عصبانی هستی و حق داری که عصبانی باشی اما انتظار دارم درمورد عصبانیتات با من حرف بزنی و چیزی که در ذهنت هست را به من بگویی”
برای فرزندتان توضیح بدهید که عصبانی شدن یا ناراحت شدن طبیعی است و این حق ماست که بخاطر برخی اتفاقات ناراحت باشیم اما باید رفتار درست را برای نشان دادن ناراحتیمان انتخاب کنیم.
شاید برخی والدین با عصبانیت متقابل و دعوا کردن فرزندشان را ساکت کنند و پرخاشگری او را متوقف کنند، اما این یک نتیجه موقتی است، زیرا خشم درونی چنین کودکی سرکوب میشود و از طریق دیگری خودش را نشان میدهد، ممکن است این کودک در آینده ممکن است با خشمی که سرکوب شده به خود و دیگران آسیب برساند.
5. با او همدردی کنید؛
مادر فرزند خود را محکم در آغوش میگیرد و میگوید: “خیلی عصبانی و ناراحت هستی و من درک میکنم، تو دوست داری زمان بیشتری را در پارک بمانی اما من ترجیح میدهم به خانه برگردیم و باعث ناراحتی تو شدهام و حالا تو فریاد میزنی و لباس من را میکشی، درست است؟”
مادر با این جملات فرزندش را آرام میکند و با او همدردی میکند: “من هم وقتی کودک بودم و مادرم اجازه نمیداد بیشتر با دوستانم بازی کنم عصبانی و ناراحت میشدم حتی گریه میکردم. اما خب میدانستم که مادرم هم کارهای خودش را دارد، همینطور که او برای بازی کردن من وقت میگذارد من هم باید اجازه بدهم او به کارهایش برسد.”
مادر از این طریق هم درک متقابل را به کودکش میآموزد و هم با انتقال حس همدردی به او نزدیک میشود، کودک حس میکند درک کردن مادرش هم یک مسئولیت است که به عنوان کودک باید داشته باشد و میتواند از پس آن بربیاید. بدین ترتیب احساس ناراحتی کودک تبدیل به حس ارزشمندی میشود.
سخن پایانی
مقابله با مشکلات رفتاری کودکان اعم از پرخاشگری به رابطه والد و فرزندی وابسته است، در درجه اول والدین باید احساسات کودکشان را به رسمیت بشناسند و راههای کاهش تنش در فرزندشان را بلد باشند و با استفاده از مکالمهی مسالمتآمیز مشکل را حل کنند. در مقاله به مواردی اشاره شده است که والدین میتوانند با استفاده از آنها کنترل و تخلیه سالم خشم را به فرزندشان آموزش دهند.
شما برای کنترل پرخاشگری کودکتان چه برنامهای دارید؟
تا چه حد توانستهاید کنترل خشم را به فرزندتان آموزش دهید؟
نظرات و تجربیات خود را با ما و دیگر خوانندگان مقاله در میان بگذارید.
نظر خود را در مورد این مطلب بیان کنید: